امشب زنگ زدم به دوستانم در امریکا. یکیشون که خیلییی شوت بود کلا حتی یادش نبود من خونه ام با همخونه اس یا تنهام یا اینکه من ترم چندم. ناامیدم کرد انقدر سطحی بود همشم از خوب بودن همه چیز تعریف کرد که میخواد بره مسافرت و استادش چقدر خوبه و اینا. و من دیدم تنهام. هیچکس رو ندارم. حتی یک یار هم ندارم. تنها حس میکنم هیچوقت هیچکس رو نخواهم داشت.
به holy نزار ناامیدی درونت رخنه کنه بلند شو ،اینور دنیا همزبونی هم اگه هست ،اون قدر بذر دروغ ودغل پاشیدن که آدم سعی میکنه اصلن نره طرفشون
به حسین:
،اینور واونور نداره ،آدم اگه دلش برای مملکتش بسوزه هر کجای دنیا باشه ،صدای بارون دیوونش میکه....رنگین کمان قلبش رو میفشاره .....
خوش به حالتون که خارج از ایران هستید این روزهای سخت رو نمیبینید از نزدیک
سرتون سلامت و همیشه خوش و شاد باشید
یاد کتاب تماما مخصوص افتادم.
شروع کردم به خوندنش. مرسی معرفی کردی