دل نوشت و مغز نوشت های من

آیا زندگی اتفاقی است یا هیچ چیز اتفاقی نیست؟

دل نوشت و مغز نوشت های من

آیا زندگی اتفاقی است یا هیچ چیز اتفاقی نیست؟

اثاث کشی و بقیه حواشی

بالاخره اثاث کشی رو کردم و برگشتم

برگشتم دیدم خونه ام سوسک کابنتی زده خلاصه مدیریت ساختمون رو خبر کردم و چند روز بعد اشپزخونه و توالت رو تخلیه کردیم و سمپاشی کردن. امیدوارم دیگه حل بشه همسایه ها هم همین مشکل داشتن و با سمپاشی حل شده.

در همین حین اجاق گاز اتصالی کرد و خراب شد و درخواست دادم بازم اومدن بررسی و خداروشکر اجاق رو عوض کردن. به حدی اون یکی قدیمی بود که درجه فر اش اعدادش کامل پاک شده بود فکر میکنم حداقل ۳۰ سال عمر داشت.

امروز بالاخره بعد سه روز سم پاشی اثاث رو چیدم و کابین ها رو چیدم و خونه رو تمیز کردم و نشستم کمی.

تونستم از اعتیاد یوتیوب کمی دربیام و بهتره حداقل مغزم شلوغ نمیشه.

نمیدونم چرا واسه ورزش انگیزه ام زود از بین میره اعصابم خورد میشه وقتی پول میدم و حوصله ندارم. از طرفی وزنم هم دوسش ندارم و ناراضی ام شکم اوردم و نارضایتی از بدنم دارم. 

کار ریموت واقعا زندگی فیزیکی ادم رو سخت میکنه

چون چند ماهی حدودا ۸ ماه از خونه کار کردم و شاید سه بار ادم واقعی دیدم و توی شهر هم کسی رو نمیشناختم احساس میکنم خجالتم بدتر شده. نمیدونم چرا مثلا حتی ارتباط چشمی هم برام سخت شده و موقع حرف زدن با ادما کمی استرسی میشم و خیلی عجیبه. 


یه حسی دارم که ایکاش زندگی یکم رنگی بود 

نمیدونم نکنه بحران سی سالگی گرفتم

نمیدونم

احساس میکنم همش دارم می دو ام و به چیزی که باید نمیرسم یا مثلا سرابه

در خصوص کار هم وضعیت عجیبی کارم مشخص نیست و وطایفم مبهمه.

حوصله ندارم

دوست دارم با یکی کارهایی رو انجام بدم مثلا واقعا به یک پارتنر ورزشی نیاز دارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد